واي به حال غير خودي ها!
در پي آمد سخنراني آقاجري كه هنوز هم اكثريت مردم اطلاع دقيقي از جزييات آن ندارند و بيشتر شنونده اخبار و شايعات متفرقه و بعضا نا درست هستند، جناح تماميت خواه همراه و همصدا با برخي اصلاح طلب نماها قصد دارند حداكثر بهره برداري و سوإستفاده را ازاين قضيه كرده و جو اختناق در فضاي سياسي حاكم بر جامعه را تقويت نمايند.
بازارها را مي بندند، بيانيه هاي متعدد صادر مي كنند،امامان جمعه با استفاده ار تريتونهاي تبليغاتي خودشان شديد ترين حملات را برآقاجري كرده و زمينه هر گونه عكس العمل جدي تر بر عليه او را فراهم مي نمايند. حتي اين قضيه آنقدر رنگ جديت به خود مي گيرد كه رييس مجلس به اصطلاح اصلاح طلب و خود خاتمي نيز با لحن تندي از آقاجري انتقاد مي كنند.
واقعا كه شرم آور است. آقاياني كه دم از گفتگوي تمدنها مي زنند، از كوچكترين انتقادي كه از تمدن و فرهنگ خودشان صورت مي گيرد اين چنين بر آشفته شده و فرياد يا اسلاما سر مي دهند. واين در حالي صورت مي گيرد كه انتقاد كننده، فردي مسلمان و به نوعي خودي است. واي به حال غير خودي ها كه بخواهند در مورد عملكرد آقايان ذره اي انتقاد نمايند.
قابل توجه ملت هميشه در صحنه و اصحاب پشت صحنه
طبق تحقيقات و مطالعات بعمل آمده و نيامده و با توجه به فرمايشات مقام معظم رهبري جناب آقاي حاج حسين شريعتمداري! جرايم و تخلفات آقاي آقاجري فعلاً و تا اطلاع ثانوي به شرح زير اعلام مي گردد.
۱- لگد پراني به دين و روحانيت به دليل اصابت ملاقه اصلاح طلبان به ته ديگ.( البته فکر مي کنم کفگير باشد نه ملاقه)
۲-ننه من غريبم بازي براي فرار از کشور و پناهنده گي به اربابان خارج از کشور.
۳-منگل گري در عرصه روشنفکري.
۴-پرده دري.( البته هنوز مشخص نشده برده از چه نوع و مال چه کسي بوده)
۵-به آشوب کشاندن جامعه آشوب زده
۶-توهين به مقدسات ريشه دار و بي ريشه، جاندار و بي جان در کشور امام زمان!
۷-توهين به سوسياليستهاي محترم با لفظ ميمون، چراکه سوسياليست ها نيز اهل تقليد هستند.
عمروعاصها!واقعا
دكتر نوري زاده خوب تشخيص داده كه رهبر جمهوري اسلامي حسين شريعتمداري است نه سيد علي خامنه اي. نگاه كنيد به
مقاله اي كه در كيهان روز دوشنبه سوم تير ماه چاپ شده .
اين
رهبرمعظم!طي يك بيانيه يازده ماده اي، از صدر اسلام و عمروعاص شروع كرده، آسمان و زمين را به هم دوخته و اين عضو فلك زده سازمان مجاهدين به اصطلاح اسلامي را با سازمان سيا و موساد مرتبط دانسته است. او صراحتا آقاجري را متهم به خوش رقصي براي آمريكا كرده و از او با نام اوباش طايف ياد نموده و دست آخر نيز گفته كه مراجع قضايي و مراكز امنيتي نبايددر بر خورد با اين قضيه ساده انديشي كرده و از كشف جريان پشت صحنه آن غافل باشند.
اسلام در خطر يا خطر اسلام!در طي مرور روزانه اخبار و رويدادهاي ايران، به خبري در مورد اظهارات آغاجري در جريان يك سخنراني به مناسبت سالگرد دكتر شريعتي برخورد كردم. تلاش كردم كه متن انتشار شده اي از سخنراني را پيدا كنم ولي متاسفانه موفق نشدم. در روزنامه
كيهان بخشهايي از آن بصورت جملاتي كوتاه درج گرديده و گويا آغاجري گفته كه در اسلام چيزي بنام روحانيت نداريم ... تا زماني كه دين در جامعه اصلاح نشود اصلاحي صورت نخواهد گرفت... تمام آموزه هاي ديني روحانيت سنتي، آموزه هاي سياه وعتيقه است كه بايد دور ريخته شود... مگر مردم ميمون هستند كه از كسي تقليد كنند و...
با اينكه مطمين هستم كه مثل هميشه كيهان ضد مردمي در نقل قول مطالب اغراق و چكيده نويسي كرده و براي قضاوت نهايي مي بايست دسترسي به متن كامل سخنراني ايراد شده داشت. ولي با توجه به همين مختصر نيز بايد گفت كه آغاجري كشف جديدي نكرده است. مطالبي كه ايشان فرموده حرفهايي است كه سالها پيش شريعتي در سخنراني هايش گفته و امروز نيز اين حرفها نقل محافل اكثريت مردم ايران است. سالها زندگي در زير سايه
اسلام ناب ولايي! به مردم ما آموخته است كه مشكل اصلي كجاست و چه چيزي بيشتر از همه آنها و منافع ملي آنها را تهديد مي كند.
خطر فقط آمريكاست! متاسفانه بايد اعتراف كرد كه جمهوري اسلامي با خلق دشمنان فرضي كه در راس آنها آمريكا قرار دارد، همواره توانسته از بحرانهاي مقطعي كه گريبانگير آنها بوده رهايي يابد. از اوايل انقلاب وسياست هاي ضد آمريكايي خميني كه باعث جذب گروهها وفعالان سياسي گرديد گرفته تا همين اواخر كه بهره برداري از اين ترفند موجب نوعي توافق و اتحاد سياسي دو جناح شد. بطوريكه خاتمي همراه و همصدا با رهبرش هر گونه رابطه با آمريكا را غير قابل توجيه دانسته و اشاره كرده كه يكي از خطرات بزرگي كه جمهوري اسلامي را تهديد مي كند قدرتهاي خارجي و در درجه اول آمريكاست.
در راستاي پيروي از اين سياست روزنامه هاي رژيم نيز سعي در درشتمايي اين خطر داشته اند. اقاي انبار لويي نويسنده ستون نقد و نظر روزنامه
رسالت نوشته و نتيجه گرفته است كه سكولارها (يكي از خطرات اعلام شده از طرف خاتمي) طرفداران و پياده كنندگان سياست هاي آمريكا هستند و قصد دارند حرام خدا را حلال كنند. روحانيون ارتجاعي و مقدس نمايان احمق در حوزه هاي علميه نيز همه مروجان اسلام آمريكايي ودشمن رسول خدا هستند.اينان قصد دارند كه حلال خدا را حرام كنند.
نوشته ايشان آشكارا مروج اين شعار است كه آمريكا تلاش دارد هم حرام خدا را حلال و هم حلال خدا را حرام نمايد.پس هر چه فرياد داريم مي بايست بر سر آمريكا بكشيم!
مرگ بر آمريكا!
سيد علي يكبار ديگر در سالگرد ارتحال (بيچاره ملكوتي امام جمعه تبريز فكر مي كرد كه ارتحال يك نوع مرضه و گفته بود كه امام حالا حالاها مردني نبود اين لامذهب مرض ارتحال اونو از پا انداخت) دست به تحريك احساسات امت هميشه در صحنه؟ زد وبا درشت نمايي تلفات غيرنظامي در جنگ افغانستان، به آمريكا و در واقع به كساني كه دم از رابطه با آمريكا مي زنند حمله كرد.وشعارهاي امت نيز نشانهُ تاييد فرمايشات ايشان تلقي گرديد. سيد علي گفت كه اگر امريكا به ايران حمله كند مردم با شور وعلاقه حتي بيشتر از جنگ ايران و عراق با آمريكا خواهند جنگيد. او در حالي اين حرفها را مي زند كه اكثريت مردم به تنگ آمده از جور و ستم آخوندها براي يك لحظه هم كه شده در دل آرزوي حمله آمريكا به ايران را مي كنند تا بلكه بدين وسيله از شر طالبان ايراني كه صد برابر مكّارتر و خطرناكتر از طالبان افغاني هستند، رهايي يابند. اگرچه هيچ ايراني شرافتمندي حاضر به نابودي ايران نيست.
خطر كجاست؟
آقاي خاتمي طي سخناني هشدار داد كه امروز سه خطر عمده نظام جمهوري اسلامي مورد نظر خميني!( ما كه هنوز پس از بيست و سه سال نفهميديم كه چه معجوني است )را تهديد مي كند. خطر اول از سوي كساني است كه تحت تاثير غرب قرار گرفته وتحقق جمهوري اسلامي را در جدايي دين از عرصه حيات اجتماعي مدانند. خطر دوم از ناحيه تنگ نظراني است كه اسلام را دور از زمان و مكان محصور كرده اند و معتقدند كه اگر آزاديهاي مردمي در جامعه وجود داشته باشند جاي خدا تنگ مي شود و خطر سوم قدرتهاي بزرگ هستند كه به دنبال كسب منافع خويش در سايه ايجاد حكومتهاي وابسته مي باشند.
اما به اعتقاد من تنها خطر بزرگي كه امروز كشور و ملت ما را تهديد مي كند تلاشهاي خاتمي براي تحكيم حكومت ولايي رو به زوال است كه در طي بيست و سه سال گذشته چيزي جز فلاكت و خون و مرگ به ارمغان نياورده است. آقاي خاتمي با توسل به عقايد و آرمانهاي خود و به قيمت نابودي يك مملكت، قصد پياده كردن الگوي جمهوري اسلامي را دارد.
وبه قول خودش نظامي كه شكل آن جمهوري و محتوايش اسلام باشد. حالا كي و چگونه اين رويا به تحقق خواهد پيوست الله اعلم. شايد يك بيست و سال ديگر و شايد هم ديرتر.
البته اگرتا آن زمان امام زمان! ظهور نكرده و شكل سومي از جمهوري اسلامي نساخته باشد.
مردم را احمق تصور نكنيد!
فردي در شيراز ادعا مي كند كه ربوده و تحت شكنجه قرار گرفته است. عكسهايي از بدن سوخته شده اش را بر روي اينترنت منتشر مي كند و اين قضيه خيلي سريع به يكي از خبرهاي داغ داخلي تبديل مي شود. چند روز بعد دبيرخانه شوراي تامين استان فارس اعلاميه اي صادر ميكند و شكنجه شدن وي را كذب محض مي داند. براساس اعلاميه صادره آقاي وحيد صادقي فردي با سابقه شرارت و فساد معرفي مي شود و اينكه نقشه ربايش را هم خودش طراحي كرده است. دليل اين كار او قصد نفوذ وي در جبهه دوم خرداد و بهره برداري تبليغاتي از اين ماجرا اعلام شده است.
البته اين اولين بار نيست كه اين قبيل اتهامات به فعالان سياسي و دستگير شدگان زده مي شود. ولي حتي اگر ادعاي شوراي تامين استان فارس مبني بر شرارت وفساد آقاي صادقي را بپذيريم، اين سوال مطرح است كه واقعا هدف او از اين كار چه بوده است. دلايلي را كه اعلاميه مذكور در مورد انگيزه انجام اين كار اعلام كرده شديدا احمقانه و شك بر انگيز هستند.